منابع انساني: مهندسي اجتماعي در قرن بيستم - قسمت نخست
قابل تحسين است که اسکات نوبل ده ساعت کار را به دو ساعت تبديل ميکند. همچنين از آزاديي که او در اختيار مصاحبه شوندهها ميگذارد، قدرداني ميکنم ... هزاران ايده در اين فيلم وجود دارد و او تقريبا هم? آنها را آشکار کرده و به آنها فرصت جولان ميدهد. صدابرداري اين فيلم به خودي خود بسيار ضعيف است و احساس ميکنيد برخي از مصاحبهها بيش از حد کش پيدا کردهاند، و يا دور باطل ميزنند. جالب توجه است که چنين لحظاتي در فيلم کم و فاصلهدار هستند. نوبل نمي تواند همه چيز را پوشش دهد، اما دامن? اين فيلم به تنهايي آن را به بلندپروازانه ترين فيلمي که تا کنون در اين سبک عجيب و غريب ساخته شده، مبدل ميسازد؛ اين فيلم کامل تر از فيلم "قرن نفس (خود)" بوده و از "روح زمانه" کم هيجانتر است.
صحنه نهايي اين فيلم که بر آزمايشات "ام کي" سازمان سيا تمرکز دارد، واقعاً شوکه کننده است. من از تماشاي يک مصاحبه طولاني با دکتر کالين راس Colin Ross، شگفت زده شده و سپاسگزار بودم. او سخت در تلاش است که يادآور شود که پروژ? "ام کي سيا" در واقع تعميمي گمراه کننده است که شبک? بزرگتري از پروژههاي مربوط به ارتش، اطلاعات نيروي دريايي و چند آژانس گمنام ديگر را پنهان ميکند. آهسته پيش برويد، قسمتهاي زيادي از فيلم هستند که بايد به عقب برگردانده شوند.
وقتي در نهايت، مستند فوقالعاده در مورد کنترل اجتماعي بيرون بيايد، حدس مي زنم دقيقاً بر اساس اين طرح ساخته خواهد شد. ممکن است اين فيلم مملو از معايب سطحي باشد اما استدلال او (بيشتر) علمي و تکان دهنده است. به سلامتي اسکات نوبل.
|
فاشيسم شرکتي: نابودي طبقه متوسط آمريکا
"فاشيسم شرکتي" به بررسي نوع جديدي از فاشيسم ميپردازد: ادغام ابرشرکتها و دولت که در آن قدرت ابر شرکتها غالب است. با ظهور ابر شرکتهاي چند مليتي بسيار بزرگ – به دليل تقويت آنها با بهرهگيري از پول بيپشتوانه و بيپايانِ فدرال رزرو – حاکميت بنگاهها در موقعيتي است که به معناي واقعي کلمه ميتواند کنگره ايالات متحده را بخرد. در نتيجه، بسياري از "قوانين" کشور دوباره پيکربندي شدهاند تا به نفع ما ابر شرکتها، باشند تا ما مردم. "قوانيني" مانند نفتا (قرارداد تجارت آزاد امريکاي شمالي) و گات (موافقت نامه عمومي تعرفهها و تجارت) منجر به برون سپاري اساس توليدات ايالات متحده و نابودي طبقه متوسط شدند. اين همان سوء استفاد? 1 درصد از مردم از باقي 99 درصد است. که "سرمايه داري انحصاري"، "سرمايهداري خويشاوندپرور" "مرکانتيليسم يا سوداگرايي"، "جهاني شدن"، "نظم نوين جهاني" و / يا "تجارت آزاد" نام دارند- اين سرمايه داري مال پدربزرگت نيست.
|
جنگ عليه سلامتي
"جنگ عليه سلامتي" اولين مستندي است که به جزئيات دستور کار سازمان غذا و دارو FDA و تبعيت آن از کُدکس (نظام نامه) مواد غذايي بين المللي پرداخته و آن را به چالش ميکشد که اميدوار است بتواند سازمان يکپارچ? غذا و سلامت تاسيس کند.
سازمان غذا و دارو با زير پا گذاشتن تعهد اصلي خود مبني بر اطمينان از ايمني دارو، مواد غذايي و مواد شيميايي در جهت منافع بهداشت عمومي، امروزه به بوروکراسي (ديوان سالاري) سرکوبگري تبديل شده که در خدمت حرص و منافع شرکتهاي دارويي و کشاورزي است.
واکسنها، تجهيزات پزشکي، داروهاي نسخهاي با سرعت سرسامآوري توسط سازمان غذا و دارو و به بهاي از بين رفتن نظارت علمي جهت حصول اطمينان از اثربخشي و ايمني آنها، پيگيري ميشوند.
نتيجه صدها هزار مرگ زودرس سالانه در اثر داروها، واکسنها و تجهيزات پزشکي و بي کفايتي و کلاهبرداري پزشکيِ همه گير است که به تاييد رسمي مقامات بهداشتي فدرال رسيدهاند.
مستند "جنگ عليه سلامتي" با استفاده از بسياري از وکلا، پزشکان، پژوهشگران پزشکي و طرفداران آزادي بهداشتي پيشگام آمريکايي و اروپايي، پرده از عمليات نظامي سازمان غذا و دارو عليه عرضه کنندگان مواد غذايي ارگانيک و ديگر پزشکان برميدارد.
برخي ديگر از ساختههاي مستند گري نال Gary Null: کشور واکسن، تجارت ايدز، سندرم جنگ خليج فارس: کشتن سربازان خودي، نسخه اي براي فاجعه، اعتياد کودکان ما.
|
فروپاشي - قسمت نخست
به طور کلي، آمريکاييها دوست دارند اخبار خوب بشنوند. آنها دوست دارند باور کنند که رئيس جمهور جديد اشتباهات قبلي را درست ميکند، که انرژي پاک جايگزين نفت کثيف خواهد شد و اينکه تفکر نو بلافاصله اقتصاد را اصلاح خواهد کرد. کارشناسان آمريکايي تمايل دارند بدبيني خود را مهار کرده و اميد به بهترينها داشته باشند. اما آيا کسي خود را براي بدترينها آماده کرده است؟
با مايکل راپرت Michael Ruppert، يک امرکايي متفاوت آشنا شويد. افسر سابق پليس لس آنجلس که تبديل به خبرنگاري مستقل شد؛ او بحران مالي فعلي را در خبرنامهاي که خود ناشرش است، يعني از سرزمين نامسکون، پيش بيني کرد؛ زماني که بسياري از تحليلگران وال استريت و واشنگتن هنوز هم آن را انکار ميکنند. کارگردان، کريس اسميت Chris Smith ، علاقه به بيگانگان را در فيلم هايي مانند فيلم آمريکايي و مردان بلهگو نشان داده است. در مستند فروپاشي، او با مصاحبه با راپرت، به صورتي روشمند از مستندهاي قبلي خود که يادآور کارهاي ارول موريس Errol Morris و اسپالدينگ گري Spalding Gray است، فاصله ميگيرد.
راپرت با نشستن در اتاقي که شبيه يک پناهگاه است، حرف? خود را به عنوان يک متفکر راديکال بازگو کرده و به بيان جزئيات بحرانهاي پيش رو ميپردازد. او از گزارشهاي خبري و دادههايي که در دسترس هر کاربر اينترنت است، بهره ميجويد اما تفسيري منحصر به فرد ارائه مي دهد. او به ويژه نگران مسئل? "نفت در نقط? اوج"است، نگرانياي که توسط دانشمندان، از دهه هفتاد مطرح شده است دال بر اينکه در نهايت سوخت هاي فسيلي در جهان خاتمه خواهند يافت.
در حالي که ديگر کارشناسان با لحني سنجيده به بحث حول اين موضوع ميپردازند، راپرت از هشدار دادن و ترسيم آينده آخرالزماني اجتناب نميکند. بيننده با شنيدن نظرات فراوان او، احتمالاً به روان گسيختگي و يا اغفال کننده بودن برخي از صحبتها و افراطي بودن آنها شک مي کند. اسميت به بيننده اجازه مي دهد تا خودشان قضاوت کنند.
|
فرهنگ ترس
اين مستند به شرح بهاي سنگين زندگي در يک محيط پر از وحشت ميپردازد، محيطي که واقعگرايي، کميابتر از دربهاي بدون زبانه قفل شده است. چرا اين روزها اينقدر ميترسيم؟ آيا ما در زمان فوق العاده خطرناکي زندگي ميکنيم؟ زماني که به تماشاي اخبار مينشينيم، مطمئنا شما چنين انديشهاي به ذهنتان خطور خواهد کرد، اما گلاسنر Glassner نشان مي دهد که اين درک ما از خطر است که افزايش يافته است، نه ميزان واقعي خطر. مستند "فرهنگ ترس" نمايش مردم و سازمانهايي است که در برداشت ما از ترس و منافع ما دست ميبرند: سياستمداراني که با تشديد نگراني ها در مورد جرم و جنايت و استفاده از مواد مخدر، حتي زماني که نرخ آنها در حال کاهش است، برند? انتخابات ميشوند. گروه هاي حمايتي که با اغراق شيوع بيماري هاي خاص، به جمع آوري پول ميپردازند. مجلات خبري تلويزيوني که هر هفته، ترس جديدي بابت ميزان ذخيره ايجاد ميکنند.
|
|